جدول جو
جدول جو

معنی گل پر - جستجوی لغت در جدول جو

گل پر(دخترانه)
دانه معطری به شکل پولکهای زرد کوچک که دارویی است
تصویری از گل پر
تصویر گل پر
فرهنگ نامهای ایرانی
گل پر(گُ لِ پَ)
درختچه ای است زینتی و زیبا که در تهران و شیراز و شهرهای دیگر در باغستانها یافت میشود. گل پر یا درخت پر را به حال وحشی در جنگلهای ارسباران نام برده اند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 262). این درخت در جنگلهای ارسباران به حال وحشی وجود دارد و در باغستانها جزو درختان زینتی کاشته میشود. (درختان جنگلی ثابتی ص 53). این گیاه ساقه های ضخیم و برگهای بزرگ دارد و از برگها و جوانه ها و غنچه های ناشکفته و دانه های آن استفاده میشود و در نقاط مرتفع میروید. (گیاه شناسی گل گلاب ص 235) ، بته ای است با برگهای پهن و بزرگ و گل چتری که انغوزه شیره آن است و از تیغ زدن بساق آن حاصل میشود. (مؤلف). انجدان. انگوزه. کما. انقوزه. حلتیت المنتن. معرب آن جلفر. (منتهی الارب). رجوع به انغوزه و انجدان و کما شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل پری
تصویر گل پری
(دخترانه)
زیبا چون گل و پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل پرست
تصویر گل پرست
(دخترانه)
دوستدار گل
فرهنگ نامهای ایرانی
گیاهی با برگ های بزرگ و بریده و ساقه های میان تهی که جوانه های برگ و شکوفه های آن خوش بو است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل پرور
تصویر گل پرور
آنکه گل پرورش دهد، باغبان، گل پرورنده
فرهنگ فارسی عمید
(گُ کَ مَ نِ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 5500گزی خاور مراغه و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ مراغه به میانه. هوای آن معتدل و دارای 101 تن سکنه است. آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات و نخود است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گِ گَ)
طیان. (مهذب الاسماء). بنا. راز. گلگیر. گلکار:
همان گل گران را ز نو بار داد
همان خانه ها کرد و خوشه نهاد.
شمسی (یوسف و زلیخا).
چو بر گل گران بدره ها بخش کرد
همه رنگ رخسارشان رخش کرد.
شمسی (یوسف و زلیخا).
مرد سقا و گل گر و حمال
هر سه وان را دلیل دان بر مال.
سنایی.
کز خاک گور خانه ما خشتها کنند
وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(گُ لَ قَ رَ)
دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر واقع در 36500گزی جنوب خاوری هوراند و 22هزارگزی راه شوسۀ اهر کلیبر. هوای آن معتدل و دارای 39 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ تَ)
گل تازه، کنایه از عارض خوبان، دست محبوبان. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ)
گونۀ گلها، چون: گل سرخ و زرد و جز آن
لغت نامه دهخدا
(دِ پُ)
دل آکنده از غم و اندوه یا خشم و غضب. بسیار غمگین واندوهگین یا خشمگین و غضبناک. رجوع به دل پری شود.
- دل پر بودن، لبریز از شکایت بودن. (آنندراج) :
چون آستین همیشه جبینم ز چین پر است
یعنی دلم ز دست تو ای نازنین پر است.
غنی (از آنندراج).
خالی نساخت گریه دلم را ز سیل خون
از من چرا همیشه دل آسمان پر است.
میر محمدهاشم شهید (از آنندراج).
- دل پر داشتن از دست کسی، در اصطلاح عامیانه، به معنی دق دل داشتن و کینۀ دیرینه نسبت به کسی ورزیدن و از او شکایت و دلخوری داشتن. (فرهنگ لغات عامیانه). ناراضی و رنجیده بودن. (فرهنگ عوام). سخت غمگین یا سخت کینه ور بودن. (یادداشت مرحوم دهخدا). کینۀ ناگفته داشتن: دلش پر است، غمی بسیار و ناگفته دارد
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 62هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 14هزارگزی باختری راه شوسۀ شاه زندیه به ازنا. هوای آن معتدل و دارای 356 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، چغندر و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گل پرورده
تصویر گل پرورده
آنچه با گل آمیخته باشند: روغن گل پرورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرورد
تصویر گل پرورد
آنچه با گل آمیخته باشند: روغن گل پرورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پروری
تصویر گل پروری
تربیت گل باغبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پریمور
تصویر گل پریمور
گل نوروز از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرور
تصویر گل پرور
آنکه گل را تربیت کند باغبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرستی
تصویر گل پرستی
دوست داشتن گل عشق ورزی بگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرست
تصویر گل پرست
عاشق گل و دوست دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پر طاوسی
تصویر گل پر طاوسی
گل فراشپر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است و دارای برخی گونه های پایا نیز میباشد. این گیاه در همه اماکن کوهستانی معتدل نیمکره شمالی میروید و در ایران نیز فراوان است. ساقه های آن ضخیم است و دارای برگهای پهن میباشد. گلهایش زرد رنگند. میوه های گلپر پس از رسیدن بشکل فلسهای نازکی میباشند که دانه کم ضخامتی را در بردارند و آنها را کوبیده و بعنوان چاشنی خوشبو و تا حدی تند برای برخی خوراکیها (باقلای جوشیده و سیب زمینی جوشیده) بکار میبرند. از ساقه های آن ترشی گلپر میسازند و برگهای آنرا جهت خوشبو کردن برخی مشروبات الکلی استعمال میکنند گل پر کوله پر گیاه حلتیت طیب انجدان طیب انجدان سفید اسفندلیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل سپر
تصویر گل سپر
سپر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل گر
تصویر گل گر
گلکار: مرد سقا و گلگر حمال هر سه آن را دلیل دان بر مال. (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است، کونه گل (مانند گل سرخ و زرد و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل پر
تصویر دل پر
بسیار غمگین اندوهگین، خشمگین غضبناک
فرهنگ لغت هوشیار
((گُ پَ))
گیاهی دو ساله از تیره چتریان. این گیاه ساقه های ضخیم و برگ های بزرگ دارد و از برگ ها و جوانه ها و دانه های آن جهت ادویه استفاده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دل پر
تصویر دل پر
((دِ پُ))
بسیار غمگین، اندوهگین، خشمگین، غضبناک
فرهنگ فارسی معین
بابا بزرگ، بابا
فرهنگ گویش مازندرانی
گل پر، برگ گل
فرهنگ گویش مازندرانی
ناپدری
فرهنگ گویش مازندرانی
رنجیده
فرهنگ گویش مازندرانی
پره ی چرخ نخ ریسی، از اجزای دستگاه سنتی نخ ریسی
فرهنگ گویش مازندرانی
نور شدید و آنی، آذرخش، برق آسمان، شعله ی آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
از حال رفته، خستگی در اثر کار، به پرنده هایی که توان پرواز
فرهنگ گویش مازندرانی